فرهنگی سیاسی اجتماعی

دیگر امشب از حسینیه، صدا نمی‌رسد
از مناره‌ها صدای ربّنا نمی‌رسد

غیر منطقی است اینکه از سراسر جهان
مرهمی به زخم شهر "زاریا" نمی‌رسد

گرد غم نشسته روی سینه پیمبر و
تلخی‌اش به غصه‌ای به جز منا نمی‌رسد

شیعه با شهادتش عجین شده است و ریشه‌اش
جز به مکتبِ عظیمِ کربلا نمی‌رسد

ای مدافعان صلح! در کجا نشسته‌اید؟
پس چرا صدایتان به گوش ما نمی‌رسد؟!

ربّنا! عنایتی بکن به ما که تا ظهور
هیچ‌کس به داد بچه‌شیعه‌ها نمی‌رسد

+ تاریخ چهار شنبه 25 آذر 1394 ساعت 19:23 نویسنده نستوه |

غریب هستی و جز خون تو گواهی نیست
که از قبیله جُونی و کم گناهی نیست

به جرم عشق، به جرم محبت مولا
تو را درست گرفتند، اشتباهی نیست

پی تهیه حلوای نقد پاریس‌اند
کسی به فکر تو اصلاً در این نواحی نیست

تو اتکا به کسی جز خدا نخواهی کرد
که لطف «شیخ عجم» گاه هست و گاهی نیست

بگو به یوسف ما که برادری با سگ
به جز فتادن از چاله‌ای به چاهی نیست

کدام باد تواند تو را تکان بدهد
که گفته است که این کوه غیر کاهی نیست

چهار اسماعیلت ذبیح عشق شدند
خوشا دلت، دل بی‌داغ قتلگاهی است

به روسیاهی من، نیست روسپیدی اگر
به رو سپیدی تو هیچ رو سیاهی نیست

قسم به خانه ویران تو که در محشر
به جز نگاه علی هیچ سرپناهی نیست

بلندشو، نفست گرم، شیخ ابراهیم...
بگو، علی که جز این راه هیچ راهی نیست

+ تاریخ چهار شنبه 25 آذر 1394 ساعت 19:23 نویسنده نستوه |

اكبر هاشمي رفسنجاني در واكنش به دستگيري مهدي هاشمي گفته است كه فرزندان او فرقي با بچه‌هاي مردم نداشته و بايد بدون تبعيض با آنها برخورد شود، حال آنكه مرور سابقه فعاليتهاي مهدي هاشمي چند پرده از اين وجوه تشابه را برملا مي‌كند.

به گزارش رجانيوز يكي از حاشيه‌هاي جالب بازداشت مهدي هاشمي كه همه منتظر آن بودند (و البته هنوز هم هستند!) واكنش پدر او به اين اتفاقا است. البته در همين چند روز نيمچه واكنش از قول محسن هاشمي منتشر شده است. آنجا كه ئي از قول پدر مي گويد: «ایشان می‌گویند، بچه‌های من مثل بچه‌های بقیه افراد هستند و فرقی بین بچه های من با بچه مردم نیست. نظر ایشان این است که نباید تبعیضی صورت بگیرد و باید بدون تبعیض با فرزندان ایشان برخورد شود.»

اين ادعا كه از سوي بزرگترين پسر هاشمي رفسنجاني منتشر شده است با نگاهي به سوابق مهدي هاشمي شديدا تاييد مي‌گردد تا آنجا كه بر همگان ثابت مي‌شود كه هيچ فرقي بين «بچه آقاي هاشمي» با «بچه‌هاي مردم» وجود نداشته است.

شباهت اول: اخذ دكترا با كارشناسي ارشد معادل!

مدرك تحصيلي اين آقازاده يكي از نشانه هاي برابري و فرق نداشتن او با بقيه مردم است! مهدي هاشمي در حالي در مكاتباتش، خود را دكتر مهدي هاشمي معرفي مي‌كرده است كه مدرک کارشناسی ارشدش "مدرک معادل" بوده و آن را پس از گذراندن یک دوره آموزشی بین دانشگاه صنعتی شریف و سازمان بهینه سازی مصرف سوخت کشور اخذ كرده است آنهم در شرايطي كه خود رئیس سازمان بهینه سازی مصرف سوخت کشور يعني يكي از طرفهاي اين قرارداد بوده است!

نکته قابل توجه اینکه وی پس از اخذ این مدرک کارشناسی ارشد معادل، مدرک دکتری خود را نيز از دانشگاه آزاد اخذ کرده است. در پرونده اي كه به شماره ۱۱۵۹۲۰ و به شماره داوطلبي ۱۰۰۰۰۶ دانشگاه آزاد براي دوره دكتراي او تشكيل شده وي با استفاده از سهميه رزمندگان در آزمون شركت كرده و علي رغم صراحت در مردود شدن از نظر علمي، براي پذيرش در رشته دكتراي مهندسي انرژي دعوت به مصاحبه مي شود! اما اين همه شباهت‌هاي اين آقازاده با بچه‌هاي مردم نيست.

در سال 1368 یاسر در دانشگاه قبول شد و این خاطره در کتاب آقای هاشمی رفسنجانی این گونه آمده است:

در تصویر مهدی هاشمی رفسنجانی و یاسر هاشمی رفسنجانی دیده می شوند

یاسر در کنکور نفر 96 در سهمیه رزمندگان شده است. اهل خانه خوشحالند.

خاطره دیگری که درباره قبولی یاسر هاشمی در دانشگاه وجود دارد در صفحه 332 خاطرات سال 68 هاشمی آمده است: یاسر آمد. خواست که سید مهدی، پسر موسوی خوئینی­‌ها، از دانشگاه صنعتی شریف به دانشگاه تهران منتقل شود که با هم باشند.

شباهت دوم: ۲۱ ماه و ۲۲ روز كسر خدمت!

دريافت كارت پايان خدمت مهدي هاشمي نيز عجيب و يگانه است. با آن كه آقاي اكبر هاشمي رفسنجاني بارها از حضور مهدي هاشمي در جبهه ها و مجروحيت او سخن گفته، اما وي صرفاً از مورخ ۱۴/۰۵/۱۳۶۵ الي ۱۴/۰۷/۱۳۶۵ و نيز ۱۰/۰۸/۱۳۶۵ الي ۱۸/۱۱/۱۳۶۵ كلاً ۵ ماه در جبهه حضور داشته است. با اين حال براي مهدي هاشمي كارت پايان خدمتي صادر شده كه در توضيحات صدور اين كارت كه عكس آن با لباس شخصي است! دوران خدمت نامبرده از تاريخ ۰۴/۱۰/۱۳۶۶ تا ۱۲/۱۲/۱۳۶۶ درج گرديده و آمده است: نامبرده ۲۱ ماه و ۲۲ روز گواهي كسر خدمت دارد!

شباهت سوم: كشتي تفريحي شخصي براي مديرعامل ۲۴ ساله

درحالي كه بيكاري فارغ التحصيلان دانشگاهي يكي از دغدغه‌هاي خانواده‌ها است مهدي هاشمي مانند «بچه‌هاي مردم» توانسته است در سن ۲۴ سالگي رييس هيئت مديره و مديرعامل شركت مهندسي و ياخت تاسيسات دريايي ايران شود!

او در اين زمان يعني سال ۷۲ در نامه‌اي به فرماندهي منطقه هوايي مهرآباد درخواست تحويل گرفتن شناوري را جهت ترخيص داشته است كه متعلق به وي بوده و نامبرده نماينده خود را براي تحويل گرفتن اين شناور مجلل معرفي مي كند. مهدي هاشمي در نامه مذكور تاكيد دارد كه اين شناور متعلق به شخص اوست.

مديرعاملي و رياست بر يك شركت بزرگ ملي و داشتن يك كشتي مجلل تفريحي يكي ديگر از وجه تشابهات اين آقازاده با «بچه‌هاي مردم» است! 

شباهت چهارم: پرداخت هزينه آرايشگاه و گوسفند نذري از بيت المال!

اما اين آقازاده چنان وجوه تشابه خود و مردم عادي را زياد مي دانسته كه اصولا فرقي بين جيب خود و مردم قائل نبوده است. براي مثال او در زماني كه رييس دفتر هيئت امناي دانشگاه آزاد بوده است چنين هزينه‌هايي را از حساب دانشگاه آزاد پرداخت كرده است:

«موبايل‌هاي شخصي خود و همسرش فرشته هاشمي، تلفن منزل،‌آرايشگر شخصي، معلم خصوصي همسر وي، گوسفند نذري عيد قربان، ويزاي خانوادگي دبي، قبض برق منزل، خريد از فروشگاه فرودگاه مهرآباد و حضور خانواده وي در كافي شاپ فرودگاه، بيمه نامه خودروي همسر مهدي هاشمي، هزينه‌هاي تميز كردن شيشه‌هاي منزل مهدي هاشمي و...»

واقعا اگر كسي خودش را جزئي از مردم عادي نداند چطور ميتواند چنين هزينه‌هاي شخصي را از جيب مردم پرداخت كند؟!

شباهت پنجم: مردم‌داري حضرت آقازاده!

اما همه مي‌دانند كه مردم ايران به مردم داري معروف هستند. طبيعتا مهدي هاشمي هم كه با بچه مردم فرقي ندارد طبيعتا اين خصلت را داراست. او در اين راه و البته با عنايت به آنچه در بند قبل گفته شد، وقتي در پستي قرار مي گرفته است اقدام به نان رساني مي نموده و به هيچ اهل تك خوري نبوده است. براي مثال او در زمان مسئوليت در دانشگاه آزاد اقدام به عقد قراردادهاي صوري با چهره‌هاي سياسي كرده است. مانند قرارداد مشاوره كه با آقاي محمد عطريانفر از تاريخ ۱۳ آذر سال ۸۷ تا ۱۲ آذر سال ۸۸ بسته شده و از اين راه ماهيانه ۸۰۰ هزار تومان به اين فرد پرداخت مي‌شده است.

شباهت ششم: سود روزانه ۲۵۰ هزار دلاري با پسر صدام!

اما مردم ايران علاوه بر مردم داري، به دشمني و عناد با ديكتار معدوم عراق كه خون صدها هزار ايراني را به گردن دارد نيز معروف هستند. مهدي هاشمي از اين نظر نيز با مردم عادي شبيه است. او علاوه بر رفاقت با پسران ديكتاتور معدوم ليبي،‌معمر قذافي، با پسران صدام نيز ارتباط داشته است تا آنجا كه یکی از روزنامه های خارجی سالها قبل گزارشی را منتشر کرد که براساس آن مهدی هاشمی و فرزندان دیکتاتور معدوم عراق، صدام به شراکت در تجارت می پرداختند. گفتنی است بعد از سالها هنوز مهدی هاشمی هیچ واکنشی نسبت به این گزارش نداشته است.

شباهت هفتم: دسترسي و نگهداري به اسناد به كلي سري!

اما يكي از وجوه تشابه مهدي هاشمي با مردم عادي فعاليت او در  زمان انتخابات سال ۸۸ است كه البته گفته‌هاي زيادي در اين رابطه منتشر شده است. مانند دسترسي او به اسناد محرمانه، به كلي سري و فوق محرمانه از نهادهايي چون وزارت اطلاعات، ستاد كل نيروهاي مسلح، قوه قضاييه و... كه در  دفتر هيئت امناي دانشگاه آزاد نگهداري مي شده است و با دستگيري براتعلي سرلك، رييس دفتر مهدي هاشمي، نكات زيادي پيرامون اين اسناد افشا شده است.

يك روز پس از انتخابات رياست جمهوري دهم، مهدي هاشمي به سرلك دستور داده بود تا با خارج كردن اين اسناد آنها را نابود كند كه البته بخشي از آنها بازيابي شده است.

شباهت نهم، دهم، يازدهم و...: دقيقا مثل بچه مردم!

درباره وجوه اين تشابه حالاحالاها مي توان صحبت كرد كه البته مراجعه به بخشي از اعترافات مجرمان انتخابات سال ۸۸ ميتواند  بخشي از اين وجوه را تبيين كند. اما در پايان بد نيست با مرور بر برخي  سمت‌هايي كه اين آقازاده داشته است بخشي از اين وجود باز شود:

۱.    مديرعامل شركت بهينه سازي مصرف سوخت

۲.    رييس هيئت مديره و مديرعامل شركت ساخت تجهيزات دريايي

۳.    عضو اصلي هيئت مديره شركت سنجش از دور

۴.    مديرعامل شركت مهندسي و توسعه نفت

۵.    سهامدار شركتهاي نورد فولاد خراسان و مجتمع فولاد خراسان

۶.    عضو هيئت مديره مجتمع كشتي سازي خليج فارس

۷.    و...

شباهت تفریح واوقات فراغت بچه های هاشمی با بچه های مردم

 کتاب خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی، با عنوان بازسازی و سازندگی (کارنامه و خاطرات سال 68)، به اهتمام علی لاهوتی به چاپ رسید. این خاطره از این کتاب انتخاب گردیده است.

فرمانده و جانشین دانشکده پرواز نیروی هوایی آمدند. به خاطر تعلیم خلبانی به مهدی و یاسر در چند روز گذشته- که امروز مرحله ابتدایی پایان یافته- از آنها تشکر کردم.

در جای دیگری از کتاب آمده است: به خانه رفتم. سارا و مونا سرماخوردگی دارند و تب کرده‌­اند. یاسر نیز تب دارد و اخیراً در تمرین چتربازی به زمین افتاده و دستش آسیب دیده است.

اينها تنها گوشه‌اي از تشابهات «بچه های هاشمي» با «بچه‌هاي مردم» بود. باقي‌اش مانند قضيه استات اويل، كرسنت، ارتباط با سفارت عربستان، اختلاس بيش از ده ميلياردي از سازمان بهينه سازي مصرف سوخت در سال ۸۲ تا ۸۴،  اختلاس ۵۲ ميليوني از شركت مهندسي ساخت تاسيسات دريايي به گزارش سازمان بازرسي، سايت جمهوريت و جاسوسی وارتباط با سازمانهای جاسوسی و درخواست تحریم ملت ایران و... بماند.

حكم ماموريت مهدي هاشمي به واحد آكسفورد دانشگاه آزاد با حق ماموريت ماهیانه ۲۵۳۰ پوند شباهت ديگر او به مردم عادي را نشان مي دهد

+ تاریخ چهار شنبه 25 آذر 1394 ساعت 19:1 نویسنده نستوه |

امام با موضع گیری قاطع اعلام کردند که «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می کنیم»

ما از اول گفتیم میخواهیم انقلابمان را صادر کنیم.

صدور انقلاب به لشکرکشی نیست بلکه می خواهیم حرف مان را به دنیا بزنیم که یکی از آن مراکز، وزارت امور خارجه است که باید مسائل ایران و اسلام و گرفتاریی های یکه ایران از شرق وغرب داشته است،به دنیا برساند و به دنیا بگوید که می خواهیم اینگونه عمل کنیم. (صحیفةنور،جلد 19،صفحة 242،تاریخ 11/8/64.)

ما از اول گفتیم می خواهیم انقلابمان را صادر کنیم. صدورانقلاب به لشکرکشی نیست بلکه می خواهیم حرفمان را به دنیا بزنیم که یکی از آن مراکز، وزارت امورخارجه است که باید مسائل ایران و اسلام و گرفتاری های یکه ایران ازشرق و غرب داشته است، به دنیا برساند و به دنیا بگوید که می خواهیم اینگونه عمل کنیم.(صحیفةنور،جلد 19،صفحة 242،تاریخ 11/8/64).

امام در يكى ازبيانات خويش در اين باره مى‏فرمايند:

اينكه مى‏گوييم بايد انقلاب ما به همه جا صادر بشود، اين معنى غلط راازآن برداشت نكنند كه ما مى‏خواهيم كشور گشايى كنيم.ماهمه‏ىكشورهاى مسلمين راازخودمان مى‏دانيم.

 همه‏ى كشورها بايد در محل خودشان باشند، ما مى‏خواهيم اين چيزى كه در ايران واقع شد و اين بيدارى كه در ايران واقع شد و خودشان از ابرقدرت‏ها فاصله گرفتند و دست آنها را از مخازن خودشان كوتاه كردند، اين در همه‏ى ملت‏ها و در همه‏ى دولت‏ها بشود. آرزوى ما اين است..."( صحيفه نور،ج 13،ص 127،مورخ 28/7/59).

در اندیشه سیاسی امام حفظ وحدت به جهت، حفظ اسلام عزیز از مهمترین مسائل بود و ایشان همه را امر به وحدت و کنار گذاشتن اختلافات بر سر مسائل جزئی می کردند تا با حفظ وحدت بر شکوه اسلام و انقلاب اسلامی در انظار جهانیان بیفزاید.

امروز برای حفظ اسلام باید از همه چیزهایی که در ذهن هایمان هست و کدورت هایی که فرض کنید یک وقتی داریم دست برداریم،برای خدا باهم باشیم. اگر اینطور شد شما حفظ خواهید شد و اسلام را صادر خواهید کرد به همه دنیا موفق به شما عرض می کنم که اگر خدای نخواسته، خدای نخواسته اسلام در ایران سیلی بخورد، بدانید که در همه دنیا سیلی خواهید خورد و بدانید که به این زودی دیگر نمی تواند سرش را بلند کند.

این الان یک تکلیف بسیار بزرگی است که از همه تکالیف بالاتر است، حفظ اسلام در ایران و حفظ اسلام در ایران به وحدت شماهاست.(صحیفه نور،جلد 17،صفحه 222،تاریخ 1/1/62).

تاکید همواره حضرت امام دوری از الگوگیری و متاثر شدن از فرهنگ های بیگانه و حفظ روحیه انقلابی و ایمان برای الگو شدن در میان سایر کشورها بود.

با این ایمان و با این انقلاب و روح انقلابی شما انشاءالله پیروز می شوید، پیروزی را به آخر می رسانید و انشاءالله از کشورهای خودتان به کشورهای خارجی به کشورهای اسلامی سرایت می کند."(صحیفةنور،جلد 8،صفحة 173،تاریخ 28/4/58).

<<لازم است از متفکرین بزرگ جهان اسلام دعوتی به عمل آید تا ابعاد مختلف انقلاب کبیر اسلامی ایران تشریح گردد و ضرباتی که این انقلاب بر پیکر جهانخواران بین المللی زده است ارزیابی گردد تا تبلیغات سوء دشمنان انقلاب اسلامی نقش بر آب گردد.>>(سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم 27/5/58)

<<ما هرچه فریاد بزنیم که اسلامی هستیم و جمهوری اسلامی هستیم لکن وقتی ببینند که در عمل غیر از آن هستیم، از ما دیگر باور نمی کنند. وقتی می توانند باور کنند از ما، مایی که می گوییم جمهوری اسلامی هستیم عمل ما آن طور باشد و خود رفتار اسلامی باشد، گفتار اسلامی باشد تا صادر بشود.

صدور آن وقتی است که اسلام ، حقایق اسلام، اخلاق اسلامی، اخلاق انسانی در آنجاها رشد پیدا بکند و شماها موظف به این معنا هستید و باید این کار را انجام دهید>>(سخنرانی در جمع اعضای شورای عالی تبلیغات اسلامی 18/11/1359)

امام خمینی در این زمینه فرموده‌اند: «شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همه انقلابها جدا است: هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه‌ی انقلابو قیام.» (امام خمینی 1385 ج 21: 402)

 «امام خمینی :ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می‌کنیم؛ چرا که انقلاب اسلامی است و تا بانگ لااله الا الله و محمد رسول‌الله(ص) بر تمام جهان طنین نیفکند مبارزه هست. و تا مبارزه در هر جای جهان علیه مستکبرین هست، ما هستیم.» (امام خمینی 1385 ج 12: 148)
: «ما باید در صدور انقلابمان به جهان کوشش کنیم، و تفکر اینکه ما انقلابمان را صادر نمی‌کنیم، کنار بگذاریم؛ زیرا اسلام بین کشورهای مسلمان فرقی قائل نمی‌باشد و پشتیبان تمام مستضعفین جهان است، از طرفی دیگر تمام قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها کمر به نابودیمان بسته‌اند؛ و اگر ما در محیطی در بسته بمانیم قطعا با شکست مواجه خواهیم شد.» (امام خمینی 1385ج 12: 202) «امیدواریم که این نهضت به سایر بلاد اسلامی هم صدور پیدا کند و این مکتب، مکتب همه‌ی مسلمین است بلکه همه مستضعفین.» (امام خمینی 1385 ج 12 : 399) «ما به تمام جهام تجربه‌هایمان را صادر می‌کنیم و نتیجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون کوچکترین چشم‌داشتی، به مبارزان راه حق انتقال می‌دهیم و مسلماً محصول صدور این تجربه‌ها، جز شکوفه‌های پیروزی و استقلال و پیاده شدن احکام اسلام برای ملت‌های در بند نیست.» (امام خمینی 1385 ج 20: 325) «البته ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بین‌الملل اسلامی‌مان بارها اعلام نمود‌ه‌‌ایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم... ما درصدد خشکانیدن ریشه‌های فاسد صهیونیزم، سرمایه‌داری و کمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته‌ایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ، ‌نظامهایی را که بر این سه پایه استوار گردیده‌اند نابود کنیم؛ و نظام اسلام رسول‌الله (ص) را در جهان استکبار ترویج نماییم.» (امام خمینی 1385 ج 21: 81)
حضرت امام : «مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت ـ ارواحنا فداه ـ است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.» (امام خمینی 1385 ج 21: 327)
«ما که می‌گوییم «انقلابمان را می‌خواهیم صادر کنیم» می‌خواهیم این را صادر کنیم، می‌خواهیم این مطلب را همین معنایی که پیدا شده، همین معنویتی که پیدا شده است در ایران، همین مسائلی که در ایران پیدا شده، ما می‌خواهیم این را صادر کنیم، ما نمی‌خواهیم شمشیر و تفنگ بکشیم و حمله کنیم.» (امام خمینی 1385 ج 13: 90)
«اینکه می‌گویم باید انقلاب ما به همه جا صادر بشود، این معنی غلط را از او برداشت نکنند که ما می‌خواهیم کشورگشایی کنیم. ما همه‌ی کشورهای مسلمین را از خودمان می‌دانیم. همه‌ی کشورها باید در محل خودشان باشند.  ما می‌خواهیم این چیزی که در ایران واقع شده و این بیداری که در ایران واقع شد و خودشان از ابرقدرت‌ها فاصله گرفتند و دادند و دست آنها را از مخازن خودشان کوتاه کردند، این در همه‌ی ملت‌ها و در همه‌ی دولت‌ها بشود، آرزوی ما این است. معنی صدور انقلاب ما این است که همه‌ی ملت‌ها بیدار بشوند و همه‌ی دولت‌ها بیدار بشوند و خودشان را از این گرفتاری که دارند و از این تحت سلطه بودنی که هستند و از اینکه همه مخازن آنها دارد به باد می‌رود و خودشان به نحو فقر زندگی می‌کنند، نجات بدهند.» (امام خمینی 1385 ج 13: 281)  «ما که می‌گوییم می‌خواهیم انقلابمان را صادر کنیم، نمی‌خواهیم با شمشیر باشد، بلکه می‌خواهیم با تبلیغ باشد.» (امام خمینی 1385 ج 18: 72)  «مایی که می‌خواهیم اسلام در همه جا باشد و می‌خواهیم اسلام صادر بشود، ما که نمی‌گوییم که می‌خواهیم با سر نیزه صادر بکنیم؛ ما می‌خواهیم بادعوت، با دعوت به همه جا، اسلام را صادر کنیم.» (امام خمینی 1385 ج 18: 157
«نهضت برای اسلام نمی‌تواند محصور باشد در یک کشور، و نمی‌تواند محصور باشد در حتی کشورهای اسلامی، نهضت برای اسلام، همان دنباله نهضتی انبیاست. نهضت انبیا برای یک محل نبوده است.» (امام خمینی 1385 ج 10: 446)
«این نهضت ایران، نهضت مخصوص به خودش نبوده و نیست؛ برای اینکه اسلام مال طایفه خاصی نیست. اسلام برای بشر آمده است؛ نه برای مسلمین و نه برای ایران. انبیا مبعوث‌اند بر انسانها، و پیغمبر اسلام مبعوث بود بر انسانها، خطاب به ناس [است]: «یا ایها الناس». ما که نهضت کردیم، برای اسلام نهضت کردیم؛... نهضت برای اسلام نمی‌تواند محصور باشد در یک کشور و نمی‌تواند محصور باشد در حتی کشورهای اسلامی، نهضت برای اسلام، همان دنباله انبیاست. نهضت انبیا برای یک محل نبوده است. پیغمبر اکرم(ص) اهل عربستان است؛ لکن دعوتش مال عربستان نبوده؛ محصور نبوده به عربستان؛ دعوتش مال همه عالم است.» (امام خمینی 1385 ج 10: 446)

«ما باید از مستضعفین جهان پشتیبانی کنیم. ما باید در صدور انقلابمان به جهان کوشش کنیم و تفکر اینکه ما انقلابمان را صادر نمی‌کنیم کنار بگذاریم؛ زیرا اسلام بین کشورهای مسلمان فرقی نمی‌باشد و پشتیبان تمام مستضعفین جهان است. از طرفی دیگر تمام قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها کمر به نابودیمان بسته‌اند و اگر ما در محیطی در بسته بمانیم، قطعاً با شکست مواجه خواهیم شد.» (امام خمینی 1385 ج 12: 202)

همچنین فرموده‌اند: «نهضت ما اسلامی است.... نهضت مستضعفین سراسر جهان است قبل از آنکه به منطقه‌ای خاص متعلق باشد» (امام خمینی 1385 ج 11: 110) حضرت امام صدور انقلاب را موجب قیام همگانی مستضعفان دانسته و چنین فرموده‌اند: «ان‌شاءالله،‌ با این قیام همگانی مستضعفین جهان، فاتحه ابرقدرت‌ها خوانده خواهد شد.» (امام خمینی 1385 ج 15: 315)

امام خمینی (ره) می‌فرمایند: «من به صراحت اعلام می‌کنم که جمهوری اسلامی ایران، با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه‌گذاری می‌کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه‌طلبی و فزون‌طلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد. ما باید برای پیشبرد اهداف و منافع ملت مردم ایران برنامه‌ریزی کنیم. ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزانوگرسنگان و محرومان، با تمام وجود تلاش کنیم...ما باید خود را آماده کنیم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامی انسانی، با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشکیل شود وآقایی و سروری محرومین و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود».

امام خامنه ای:

انقلاب، دو جهت داشت: يك جهت،مبارزه با استبداد داخلى وحكومت فاسد انقلاب مى‏خواست كشور و ملت را نجات دهد؛ در دامن اسلام، مردم اداره شوند و حكومت، اسلامى باشد؛ جهت ديگر، سخن و پيام نو براى دنيا و بشریت است؛ اين چيزى است كه دنيا را به خود جذب كرد؛

+ تاریخ سه شنبه 24 آذر 1394 ساعت 17:23 نویسنده نستوه |

امام خمینی :

«نهضت به اصطلاح آزادى صلاحیت براى هیچ امرى از امور دولتى یا قانونگذارى یا قضایى را ندارند و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند، و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویل هاى جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهک هاى دیگر، حتى منافقین (این فرزندان عزیز مهندس بازرگان) بیشتر و بالاتر است.»

یزدی در نامه خود به خاتمی به صراحت بیان می کند که با نظریه ولایت فقیه موافق نیست: «نهضت آزادی ایران با پیوند زدن نظریه فقهی ولایت فقیه به جمهوری اسلامی موافق نیست.»

+ تاریخ سه شنبه 24 آذر 1394 ساعت 17:6 نویسنده نستوه |


از «مانور تجمل» تا زندگی های قسطی فقرا
«مانور تجمل» کار خودش را کرده بود. ذائقه مردم کاملاً دگرگون شده بود. «ساده زیستی» و «قناعت» به «زهدفروشی» و «تظاهر به تقوا» تعبیر می شد. همه حالشان از این واژه ها به هم می خورد.

۱۸ آبان ۱۳۶۹٫ حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور وقت و امام جمعه موقت تهران، در خطبه های نمازجمعه، از «مانور تجمل» می گوید. منظور او از «مانور تجمل»، توجه به ظواهر زندگی اجتماعی و پرهیز از زندگی فقیرانه و درویش مسلکانه بود. هاشمی، برای گفته خود، از صدر اسلام دلیل آورد. او گفت که: پیامبر اسلام(ص) برای هر یک از زنان خود، منزل جداگانه ای داشت. در حالی که دیگران از چنین امتیازی بی بهره بودند.

مقصود هاشمی از این بیان، برشمردن اهمیت به ظاهر، بخصوص از سوی منتسبان به حکومت بود. او در آن روز از «زهد فروشی» نیز گفت و کسانی را که با ظاهر نامناسب خود، ادعای ساده زیستی می کردند، به باد انتقاد گرفته و تلویحاً از حزب اللهی ها خواست تا اندکی به وضع ظاهر خود برسند. منطق هاشمی در این فقره این بود که ایران به عنوان ام القرای ممالک اسلامی و جمهوری اسلامی به عنوان یگانه نظام دینی، نباید اثری از فقر و فلاکت در خود داشته باشند.

«مانور تجمل» اشاره به این داشت که «هر چند ما فقیر باشیم و اقتصادمان به سامان نباشد، اما برای آنکه در دیدگان سایر ملل مسلمان و غیرمسلمان، ملتی مفلوک جلوه ننماییم، لازم است تا جلوه هایی از «تجمل» در چهره کشور و مسوولین حاکمیتی رویت شود».اما این ظاهر قضیه بود در باطن هاشمی انقلاب اسلامی رابا حکومتهای دیگر مقایسه می کند وفکر می کند ماموریت انقلاب این است که پهلوی را کناربزند وآل هاشمی با همان وبلکه بدتر از پهلوی وارد معرکه کند چرا چون هاشمی با چهره نفاق وارد انقلاب شد وماموریت امام خمینی را که تشکیل دولت اسلامی وحاکیت اسلام باور نداشت.

از آن روز استارت زده شد. لباس های ساده دوران جنگ کنار نهاده شدند. کت و شلوارهای مرتب و اطو کشیده، یقه های تا خرخره بسته و سر و صورت تر و تمیز، از مشخصه های مدیران دولتی شد. ساختمان های کهنه، رنگ و رو عوض کردند و دکورها زیباتر و جذاب تر شدند. مبل های اشرافی برای پذیرایی میهمانان خارجی مرسوم شد. روابط صاحب منصبان و مردم، شکلی کاملاً رسمی و بوروکراتیک یافت. دیگر از «برادری» خبری نبود. «مردم داری» واژه ای غریب و نامانوس و مخالف «نظم» جلوه کرد.

به هر ترتیبی بود باید ذهن جهانیان را از فقرا و سکونت گاه های مخروبه و بدقواره شان منحرف می کردند تا مبادا نگاه بیگانگان نسبت به جمهوری اسلامی، «منفی» باشد!
برج های خوش ساخت و آسمانخراش های چشم نواز قد برافراشتند. و براستی که هرکس برج میلاد را با آن عظمت ببیند، دیگر سراغی از حلبی آباد و خرابه ها نمی گیرد!! زندگی های لوکس هر روز در تلویزیون و روزنامه ها تبلیغ می شد. شهرداری تهران، با انتشار روزنامه تمام رنگی «همشهری»، پنجره جدیدی به دنیای «قشنگ» و «از همه رنگ» گشود. تازه مردم داشتند «زندگی» را می فهمیدند. ای دل غافل! این همه زیبایی و لذت وجود داشت و ما خود را از آنها محروم کرده بودیم!

«مانور تجمل» کار خودش را کرده بود. ذائقه مردم کاملاً دگرگون شده بود. «ساده زیستی» و «قناعت» به «زهدفروشی» و «تظاهر به تقوا» تعبیر می شد. همه حالشان از این واژه ها به هم می خورد.

برای «فقرزدایی»، هتل های زیبا با مهمانسراها و استخرهای مجلل بنیاد نهاده شد. کیش و قشم، به منطقه عملیاتی «مانور تجمل» مبدل شدند. صاحب منصبانی که روزگاری بدون مردم هیچ بودند، تعطیلاتشان را در ویلاهای فرح انگیز شمال و جنوب می گذراندند.

برای آنکه چهره فقر از شهرها رخت بربندد، شروع به نماسازی کردند. آپارتمان های شیک و خوش رنگ، همچون حصاری، مناطق بدچهره و درهم ریخته را از چشم ها نهان کردند. «پیکان»، که نشانگر «زهد فروشی» بود، جای خود را به خودروهای گرانقیمت و چشم نواز داد تا «مسوول در جمهوری اسلامی»، «ابهت» داشته باشد. تا «شوکت» داشته داشته باشد. تا «عزت» داشته باشد.

این روحیات «شوکت پرستانه» به لایه های توده جماعت نیز وارد شد. مردم وارد مسابقه سختی شدند. مسابقه «مصرف» و «تظاهر به داشتن».

فقر ریشه کن نشد و رنگ عوض کرد. اگر آن روز لباس های مردم چروکیده بود و فقیر بودند، امروز لباس هایشان اطو کشیده است و باز هم فقیرند. اگر آن روز تلویزیون سیاه و سفید نداشتند و احساس فقر می کردند، امروز تلویزیون رنگی صفحه مسطح دارند و باز هم احساس فقر می کنند. اگر …

دیگر همه از اینکه در نگاه دیگران «ندار» جلوه کنند خجالت می کشیدند. دولت نیز به مساعدت برخاست. انواع تسهیلات برای خرید لوازم لوکس و «با کلاس» اعطا می شد. «زندگی قسطی» رونق گرفت. همه بدهکار بانک ها شدند ولی در عوض، مشتی «خیال خوش» و ظاهر تر و تمیز نصیب جماعت شد.

فقر ریشه کن نشد و رنگ عوض کرد. اگر آن روز لباس های مردم چروکیده بود و فقیر بودند، امروز لباس هایشان اطو کشیده است و باز هم فقیرند. اگر آن روز تلویزیون سیاه و سفید نداشتند و احساس فقر می کردند، امروز تلویزیون رنگی صفحه مسطح دارند و باز هم احساس فقر می کنند. اگر آن روز در صف تلفن عمومی می ایستادند و فقیر بودند، امروز همگی تلفن همراه دارند و باز هم فقیرند. اگر آن روز از اینکه هر روز مسیر خانه تا محل کار را پیاده طی کنند، احساس «نداری» می کردند، امروز همه خودروی شخصی دارند و باز هم احساس «نداشتن» دارند. چرا؟

چون تظاهر به «رفاه»می کنند. چون «مانور تجمل» می دهند. مردم «خیال» می کنند که خوشند. با چند اسباب بازی لوکس و فریبنده، سرشان کلاه رفته و فکر می کنند این گونه «خوش به حالشان» است.

آری «مانور تجمل» کار خودش را کرده است. مردم به هیچ روی حاضر به عدول از این زندگی «توهم آمیز» نیستند. ای کاش آن روز که از سنت پیامبر(ص) گفته می شد، برگ دیگری از سنت رسول(ص) نیز می گشودند تا عیان شود که «تظاهر به تجمل» همان قدر زشت است که «تظاهر به فقر». «تفاخر به ثروت» همانقدر ناپسند است که «تظاهر به زهد».

+ تاریخ سه شنبه 24 آذر 1394 ساعت 14:10 نویسنده نستوه |

برشی از تاریخ
بعد از فوت مرحوم شریعتی، در یکی از سفرهای که به نجف رفتم و خدمت امام رسیدم، به نامه‌ای که برای فوت مرحوم شریعتی نوشته بودند اشاره کردم.
 علی شریعتی یکی از جنجالی‌ترین افراد تاریخ معاصر است که درباره‌اش اختلافات زیادی وجود دارد. وی هم طرفداران و هم منتقدان زیادی دارد. قبل از انقلاب، همة انقلابیون توقع داشتند نظر حضرت امام را نیز درباره وی بدانند. علی جنتی در قسمتی از خاطرات خود درباره اینکه امام اعتقاد نداشتند که شریعتی شهید شده، می‌نویسد:

بعد از فوت مرحوم شریعتی، در یکی از سفرهای که به نجف رفتم و خدمت امام رسیدم، به نامه‌ای که برای فوت مرحوم شریعتی نوشته بودند اشاره کردم و گفتم ذکر عبارت «فقد دکتر شریعتی» آثار بدی در بین دانشجویان اروپا و آمریکا گذاشته است، آنها انتظار داشتند شما تجلیل بیشتری از شریعتی می‌کردید.

در این زمان امام عصبانی شدند و فرمودند: «مگر من مثل این روشنفکرها هستم که هی بگویم شهادت، شهادت! شهادت شرایطی دارد!» من دیگر سکوت کردم و جرأت نکردم حرف دیگری اضافه کنم.[1]

+ تاریخ سه شنبه 24 آذر 1394 ساعت 13:51 نویسنده نستوه |

برشی از تاریخ
آنچه پیش روی شماست تعهدنامه «غلامحسین کرباسچی» است که در تاریخ 22 آذر 1352 توسط وی برای ساواک نوشته شده است. اولین بار این دست نوشته توسط نشریه شلمچه، شماره 36 نیمه دوم مرداد ۱۳۷۷ چاپ گردیده است. داودآبادی این تصویر را در فیسبوک خود منتشر نموده است.

تعهد
اینجانب شیخ غلامحسین کرباسچی فرزند محمد صادق ساکن شهرستان قم مسجد جمعه کوچه تمجید پلاک 12 و تهران دانشکده علوم ریاضی دانشگاه تهران سال دوم بدینوسیله بمنظور ابراز حسن نیت و صمیمیت و مراتب میهن پرستی و شاهدوستی خود بدینوسیله تعهد مینمایم از این تاریخ صمیمانه با سازمان اطلاعات و امنیت کشور همکاری نموده و چنانچه افراد منحرف و خائن باینجانب مراجعه نمودند مراتب را فورا گزارش دهم در صورت تخلف سازمان امنیت مجاز است هر گونه تصمیم مقتضی درباره من اتخاذ نماید.
کرباسچی

27/9/52

+ تاریخ سه شنبه 24 آذر 1394 ساعت 13:45 نویسنده نستوه |

 محمدجواد ظریف در سال‌های ابتدایی دبیرستان به آمریکا سفر کرد و در آنجا به تحصیل و فعالیت پرداخت. در ادامه نحوه و علت خروج از کشور وی را به نقل از کتاب «آقای سفیر» نقل می‌کنیم:

 

کلاس دوم نظری را که تمام کردم و بعد از آن به مدت سه ماه در مدرسه خوارزمی ثبت نام کردم. سرانجام با کمک یکی از دوستان پدرم که به ظاهر انسان متدینی بود، اما بعد مشخص شد با ساواک همکاری دارد، به آمریکا رفتم.

در آن مقطع من هنوز به سن هفده سالگی نرسیده بودم و قبل از گرفتن دیپلم به امریکا سفر کردم. علی‌القاعده با توجه به وضعیت تحصیلی که داشتم به راحتی در دانشگاه قبول می‌شدم.

⭕️⭕️ناراحتي ظريف از قطع رابطه عربستان با ايران!!!

ظریف: با عربستان وارد جنگ نمی‌شویم/ایران آماده همکاری با عربستان است/من نگذاشتم بعد از حادثه فرودگاه جده رابطه‌مان قطع شود

وزیر امور خارجه در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است جنگ بین ایران و عربستان رخ دهد، گفت: جنگ!؟ نه. تصور می‌کنم که شرکای سعودی ما باید درک کنند که تقابل به نفع هیچ‌کس نیست.

+ تاریخ سه شنبه 24 آذر 1394 ساعت 13:36 نویسنده نستوه |

زمان: ۱ مرداد ۱۳۵۹ / ۱۰ رمضان ۱۴۰۰
مکان: تهران، جماران
موضوع: پیشنهاد پست نخست وزیری به آقای سید احمد خمینی
مخاطب: بنی صدر، ابوالحسن (رئیس جمهور)
[بسمه تعالی. حضور مبارک حضرت آیت الله العظمی امام خمینی به عرض می‌رساند، در اوضاع و احوال فعلی و با توجه به اینکه جامعه ما جامعه جوانی است و هیجان مثبت کار برای قرار دادن کشور در خط تولید و فعالیت، جنبه معنوی و هیجان آفرین را جنبه اصلی می‌گرداند، حاج احمد آقا (۱) یکی از مناسبترین اشخاص برای تصدی نخست وزیری است. در صورتی که موافقت فرمایید عین صواب است.
- ابوالحسن بنی صدر]
 
بسمه تعالی
بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدی این امور شود. احمد، خدمتگزار ملت است و در این مرحله با آزادی بهتر می‌تواند خدمت کند. والسلام علیکم.
روح الله الموسوی الخمینی
+ تاریخ دو شنبه 23 آذر 1394 ساعت 20:30 نویسنده نستوه |

صفحه قبل 1 ... 15 16 17 18 19 ... 43 صفحه بعد