خون تو ريخت بر زمين، ابن عقیل این زمان
كعبه سياهداغدارتر، از همه داغدارتر
دشمن اهلبیت را شخصيت تو خار كرد
نديده بر خودش حجاز از تو تمامعیارتر
جام بلاي دوست را يكسره سر کشیدهای
قصد تقرّب حسين كرده تو را خمارتر
بعدِ نمازِ آخرت، حسينْ حسينْ بر لبت
شد اینچنین شهادتت به كام خوشگوارتر
نیست نِمِر ز سازش و نبود جز ابوذری
که با علی و با حسين، شدست ماندگارتر
در رگ بيداريِ اسلامي ماست خون تو
لشكر انتقام را تو كردي بیشمارتر
سعودْ نسخهای دگر از فِتَن يهودِیان
یا تو بگو که فتنهاش، از همه پرشرارتر
به سينه سنگ كدخدا جاي خدای خود زدند
خون تو نگذاشت شود هاله از اين غبارتر
بشارت فرج به ما نفس زکیهی تو داد
رسيده بر ظهور يار آیهای آشكارتر