مصدق یک نقطه قوت داشت و آن هم زیرکی در پنهان نمودن چهره خود بود. شهید مدرس (ره) در خصوص مصدق میگوید: «پایه و کلاس اول سیاست، عوامفریبی است و من با نبوغ و دهایی که در آقای مصدق السلطنه سراغ دارم یقین دارم که ایشان همیشه در کلاس اول سیاستمداری خواهد ماند و به کلاس دوم هرگز ارتقا پیدا نخواهد کرد. عمر من کفاف نمیدهد ولی مردم ایران و شما نمایندگان ملت بیست سال بعد از این خواهید دید که این مصدقالسلطنه در همان کلاس اول باقی است و آنروز تصدیق خواهید کرد که سید حسن مدرس در شناختن مصدق السلطنه اشتباه نکرده است».۱
مصدق از یک خانواده فقیر و یا حتی متوسط نبود. او یکی از فرزندان خاندان قاجار بود که قسمت اعظم بدبختیها و عقبماندگیهای ملت ما مربوط به همین خاندان است. آزادیخواهی او از قبیل آزادیخواهی ناصرالدینشاه و مظفرالدین و محمدعلی شاه بود ولی با پوشش آراستهای که با نیرنگ استتار شده بود. به هنگامی که مشروطهخواهان طرفدار انگلستان به سفارت انگلیس پناهنده شدند، مصدق السلطنه نیز در خانه منشی سفارت انگلیس که دوست صمیمی او بوده است مخفی میشود و چندی بعد به عضویت دارالشورای استبداد در میآید. «…حشمتالدوله والاتبار (برادر مصدق) منشی مخصوص محمدعلیشاه که در دستگاه او از آزادیخواهان حمایت میکرد
از نظر مالی مصدق السلطنه یکی از مالکین بزرگ و اشرافی بود و ده بزرگ او در احمدآباد قسمتی از ثروت عظیم او را تشکیل میداده است. قسمتهای زیادی از خیابان کاخ (فلسطین) به صورت منزل شهری و املاک و مستغلات استیجاری او بود که از جمله یکی از این ساختمانها را در زمان نخستوزیری خود به اداری اصل چهار ترومن که لانه جاسوسی امریکا در ایران بود اجاره داده بود.
قسمنامه فراماسونری دکتر محمد مصدق
مصدق السلطنه از جمله لبیکگویان به ندای فراماسونی میرزاملکمخان است و مثل بسیاری از فراماسونهای مشهور نظیر فروغی و سپهسالار و سایر دولهها و سلطنتها به لژ آدمیت میپیوندد و سوگند وفاداری مادامالعمر یاد میکند
خواهرمصدق به نام دخترالملوک که زن عضدالسلطان از وابستگان تشکیلات ماسونی است و همین شخص معرف مصدق برای ورود به لژ آدمیت است. مصدق از همین طریق به خانواده شاهزاده فرمانفرما که از بستگان انگلیسها در ایران است مرتبط است. سهامالسلطان بیات که از عمال سابقه دار انگلیسها و نخست وزیر ایران بعد از شهریور سال ۱۳۲۰ بوده است خواهرزادة مصدق است. دکتر متین دفتری که نخست وزیر دورة رضاخان و سناتور دائمی دوران طاغوت بوده داماد مصدق است. دکتر علی امینی و قوامالسلطنه نسبت خانوادگی نزدیک -پسرخاله- با مصدق دارند
استانداری فارس و سرکوب تنگستان
محمد مصدق با دست پنهانی سیاست انگلیس در فارس به سمت والی گری انتخاب و مشغول کار میشود».
مصدق السلطنه و دایی او فرمانفرما روابط بسیار نزدیکی با انگلیسها داشتند و در مقابل پلیس نظامی انگلیس هم این استانداران را در کنف حمایت خود گرفتند. مصدق کوشش میکند که روابط خود را با انگلیسها انکار کند
ولی از آنجا که کتمان حقیقت، همیشه ممکن نیست و دروغگو کمحافظه است در جای دیگر از همین کتاب، مصدق صحبت از رشوههایی میکند که فرمانفرما وثوق الدوله از انگلیسها گرفتهاند ولی مصدق هیچ به روی خود نمیاورد که انگلیسها در چه رابطه ای و رای چه منظوری این رشوهها را به فرمانفرما پرداختهاند. مصدق در قسمتی از تقریرات خود مینویسد:«اینها برای پلیس جنوب خرجهایی کرده بودند. کنسول انگلیس در شیراز به من گفت که به فرمانفرما که در شیراز بود صدلک تعارف دادیم. هرلک گویا ده هزار روپیه بود. خلاصه حدود پانصد، ششصد هزار تومان میشد. وقتی که از ایالت فارس به تهران برگشتم به فرمانفرما گفتم. گفت تنها من نگرفتم! به قوام شیرازی هم دادند.» ۹
زمانی که مبارزان شجاع تنگستانی پلیس انگلیسی جنوب را به دستور علمای نجف و شیراز در مخاطره قرار داده بودند ۱۰ مأمورین انگلیسی به مصدق مراجعه میکنند و ناراحتی خود را از فرزندان شجاع تنگستان نزد او بیان میکنند. مصدق به آنها میگوید شما در مقام مقابله با تنگستانیها برنیائید برای اینکه نسبت به شما کینه پیدا خواهند کرد. ما خود آنها را مجازات میکنیم تا نظر شما تأمین شود. اعتراف مصدق که در مذاکرات مجلس دورة چهاردهم ثبت شده است : «….بنده مأمورین خوب از انگلستان دیدهام، من مأمورین بسیار شریف و وطن دوست از انگلستان دیدهام، من مذاکراتی در شیراز و در تهران با اینها دارم. یک روز (ماژورهوور) قنسول انگلیس آمد ...بعد از چند روز من تنگستان را امن کردم و (ماژور هوور) از من تشکر کرد! این سابقه است که من با ماژور هوور قنسول انگلیس دارم…».
سناتور معدوم محسن خواجهنوری که به جرم اشاعه فساد و وابستگی به شبکه فراماسونی در دادگاه انقلاب محاکمه میشد گفت اگر فراماسونی من قابل مجازات است چرا از مصدق تجلیل میشود؟
نقش مصدق در به قدرت رسانیدن رضاخان
ارادت مصدق به رضا خان : «… ما نسبت به آقای رضاخان پهلوی، بنده نسبت به شخص ایشان علاقهمند هستم و ارادت دارم… بنده برای حفظ خودم و خانه و کسان و خویشان خودم مشتاق و مایل هستم که شخص رییس الوزراء رضا خان پهلوی نام، در این مملکت باشد. برای اینکه من یکنفر آدمی هستم که در این مملکت امنیت و آسایش میخواهم و حقیقت از پرتو وجود ایشان، ما در ظرف این دو سه سال اینطور چیزها را داشتهایم و اوقاتمان صرف خیر عمومی و منافع عامه شده»۶ مصدق نه تنها از نفس سلطنت بلکه از سیاستهای رضا خان نیز حمایت کرد. در مجلس دوره چهاردهم، سید ضیاءالدین طباطبایی خطاب به مصدق میگوید: «…. همان مدرس را کشتند و شما حرف نزدید… دیگران را کشتند، شما استیضاح نکردید…»
هیئت هشت نفری جز حلقه فراماسونری در اطراف رضاخان : «۱ـ سیدحسن تقیزاده (فراماسون) ۲ـ حسین علاء (فراماسون) ۳ـ محمدعلی فروغی (فراماسون) ۴ـ حاجمخبرالسلطنه هدایت (؟) ۵ـ مستوفیالممالک (؟) ۶ـ مشیرالدوله (فراماسون) ۷ـ مصدق السلطنه (فراماسون) ۸ـ حاج میرزا یحیی دولتآبادی (؟).»۱۴
از همه بیشتر شاه را دوست دارم!
مصدق در مجلس دورة چهاردهم طی نطقی میگوید: «بنده میخواهم اینجا عرض کنم که من در این مجلس از همه بیشتر شاه را دوست دارم» «ما امروز یک شاه خوب داریم و شاه خوب را باید نگاه داریم» «… خدا شاهد است آقایان این شاه وطن خودش را دوست دارد با حسن نیت است و والله شاید کسی از ما بقدر او حسن نیّت ندارد»
مصدق پس از نخستوزیری در مجلس میگوید: «در این مجلس به شاهنشاه جوانبخت خود قسم خوردهام و یک آدم بیشرافت نیستم که به این شاه جوانبخت… خیانت بکنم و یا اگر بخواهند به این شاه خیانت بکنند من از آنها جلوگیری و یا او را محکوم به آن مجازاتی که لازم است نکنم»
دلایل دخالت مصدق در کودتای ۲۸ مرداد
مصدق از ۲۵ مرداد تا ۲۸ مرداد خودش تمام مقاومتها را به نفع انگلیسیها از بین برد. مصدق به یک دیکتاتور تبدیل شده بود که از قانون اساسی تجاوز کرد و شدت عمل بسیاری به خرج داد. قبلاً مصدق میگفت دانشجویان باید در امور سیاسی دخالت کنند و در تظاهرات شرکت کنند اما بعدا بخشنامه صادر کرد که بر خلاف باورهای قبلیاش بود؛ اعلام کرد که اگر کارمندان دولت در تظاهرات سیاسی دیده بشوند بازداشت شده و برای کار اجباری و انجام اعمال شاقه به وزارت کار معرفی شوند و این مطالب مغایر با آزادیهای اساسی و سیاسی ملت آزادیخواه ایران و شعارهای ملیگرایانه و دموکرات او بود. بااین کارحمایت مردم را ازخودگرفت…مصدق همه برنامههای شخصیاش، استراحت و هواخوریاش در احمدآباد فراهم بود. رفت احمدآباد برای استراحت. در احمدآباد هم خودش خواست ژاندارمری از او محافظت کند…»
اسطوره ملی موافق تصویب لایحه امتیاز دهی به خارجی
بیوگرافی و معرفی مصدق به عنوان یکی از ملاکین ثروتمند تهران میخوانیم: «… مصدق بطور خصوصی به دکتر علوی گفته بود که بینهایت مشتاق تصویب لایحه الحاقی است»
حمایت فداییان اسلام و کلا تودههای مسلمان از جنبش ملی کردن صنعت نفت را باید محصول مجاهدت برای آیتالله کاشانی دانست: ۲۲«فداییان اسلام از این جهت که جان خود را در این راه گذاردند بیشترین حق را بر گردن نهضت دارند.
رزمآرا، نخست وزیر ایران، از عمال سر سپرده انگلیس بود که وجود او یکی از مهمترین موانع بر سر ملی شدن صنعت نفت بود. ضربات توان فرسای «فداییان اسلام» که با اعدام شورانگیز رزمآرا توسط شهید خلیل طهماسبی به اوج خود رسید
زمامداری مصدق
مصدق از همان ابتدای نخستوزیری علیه مصالح کشور ساز مخالف نواخت. او کابینهای بدنام و به عبارت صریحتر مضحک را معرفی نمود بهتر است واقعیت را از زبان دکتر کریم سنجابی از رهبران جبهه ملی و از یاران مصدق بشنویم: «…. در کابینه اول مصدق ، خود او آشکارا به ما میگفت : آقا ! ما باید از اینها برای پیشرفت کارمان استفاده کنیم . یک عدهای از افراد را که جزء مبارزین و مجاهدین آزادیخواهی و وطن دوستی نبودند و حتی شهرت خوبی هم نداشتند یا مشکوک و متهم بودند به اینکه ممکن است ارتباطی با خارجیها داشته باشند [را] وارد کابینه کرد …..» ۲۳
نتیجه آن شد که مصدق در پی اعتراض آیت الله کاشانی به انتصاباتی چون سرلشگر وثوق، دکتر اخوی و نصرت الله امینی و.. در دولت وی طی نامهای خواستار کنارهگیری آیتالله کاشانی از صحنه سیاست و آزاد گذاردن وی در امور دولتی شد. کنار گذاردن کاشانی از صحنه سیاست چیزی جز نهایت آمال و آرزوی دولتهای انگلستان و آمریکا نبود.
همچنین مصدق در شرکت نفت، مرتضی قلی بیات (سهام السلطان) را به عنوان مدیر عامل و رضا فلاح را به عنوان مدیر پالایش، که هر دو به جاسوسی برای انگلستان شهرت داشتند، منصوب نمود. به همین جهت، حسین مکی و نمایندگان عضو هیئت مدیره شرکت نفت، در اعتراض به انتخاب این افراد استعفا دادند.
مصدق با آیتالله کاشانی و نواب صفوی به بدترین نحو برخورد نمود و به آنان پشت کرد.
احمد متین دفتری داماد مصدق بود، «متین دفتری در حالیکه مردم برای آزادی از استعمار انگلیس مبارزه میکردند، برای انگلیسها جاسوسی میکرد»۲۴ وقتی اسناد جاسوسی احمد متین دفتری داماد مصدق نزد مصدق برده میشد تا علیه دفتری استفاده شود، «مصدق گفت : آقا من جواب دخترم و نوهام فاطمه را چه بدهم ؟ دست از سرم بردار و موضوع را فراموش کن .»!!
کودتایی که آیتالله کاشانی یکروز قبل مصدق را از آن آگاه ساخت. اما مصدق که میتوانست مردم را در مقابله با کودتای آمریکایی بسیج کند حتی مردم را از این مسئله با خبر نساخت…
چرا امام فرمودند مصدق مسلم نبود؟
حضرت امام خمینی (ره) فرمودند: «اولش هم وقتی مرحوم آیتالله کاشانی دید که اینها خلاف دارند میکنند و [با آنها] صحبت کرد. اینها این کار را کردند که یک سگی را نزدیک مجلس عینک به آن زدند و اسمش را آیتالله گذاشتند. این در زمان آن [مصدق] بود که اینها فخر میکنند به وجود او. او هم مسلم نبود. من در آن روز در منزل یکی از علمای تهران بودم که این خبر را شنیدم که یک سگی را عینک زدهاند و به اسم آیتالله توی خیابانها میگردانند. من به آن آقا عرض کردم که این دیگر مخالفت با شخص نیست. این سیلی خواهد خورد و طولی نکشید که سیلی را خورد و اگر مانده بود سیلی بر اسلام میزد».
«آقايان سريك ملي شدن چيز امروز ديديد كه التماس مي كنند كه بگذاريد يك قدري بگذرد يك قدري بگذرد ببينيم ملي چطوري است. ما چقدر سيلي از اين مليت خورديم من نمي خواهم بگويم كه در زمان مليت در زمان آن كسي كه اين همه از آن تعريف چه سيلي به ما زد آن آدم من نمي خواهم بگويم كه طلبه هاي مدرسه فيضيه را به مسلسل بستند در آن زمان همان طور]مصدق [مي كنند كه زمان پهلوي بستند. كه من و آقاي حائري بالاي سر اين جوانهايي كه از مدرسه فيضيه به تير بسته شده بودند رفتيم و اطبا جرات نمي كردند بنويسند اين زخمي شده است. بروند كنار اينها بروند گم بشوند اينها اينها منحل بايد باشند. ما نمي توانيم تحمل كنيم به اين كه هركسي هر جور دلش مي خواهد «خير من دلم مي خواهد كه حالا دموكرات باشد من دلم مي خواهد كه ملي باشد من دلم مي خواهد كه ملي و اسلامي باشد» ما از اينها ضربه ديده ايم ما اسلام را مي خواهيم غير اسلام را نمي خواهيم مجلس بايد اسلامي باشد مجلس بايد افكارش افكار اسلامي باشد تا ما بتوانيم چه كنيم.»
حضرت امام آنها را مرتد اعلام كرد. «آنهايي كه از بعضي جبهه ها هستند تكليفشان معلوم است آنها از اول هم ـ از آن وقتي تاسيس شده ـ مساله اسلام بينشان مطرح نبوده است و آن چه مطرح بوده است ـ اگر راست بگويند ـ همان ملي گرايي بوده ]جبهه ملي [ است و من در اين هم شك دارم.» 3
«مسلمانها بنشينند تماشا كنند يك گروهي كه از اولش باطل بودند ـ من از آن ريشه هايش مي دانم ـ يك گروهي كه با اسلام و روحانيت اسلام سرسخت مخالف بودند از اولش هم مخالف بودند. اولش هم وقتي كه مرحوم آيت الله كاشاني ديد كه اينها خلاف دارند مي كنند و صحبت كرد اينها كاري كردند كه يك سگي را نزديك مجلس عينك به آن زدند اسمش را آيت الله گذاشته بودند اين در. او هم مسلم نبود. من آن روز در منزل يكي از علماي تهران بودم كه اين خبر را]مصدق [زمان آن بود كه اينها فخر مي كنند به وجود او شنيدم كه يك سگي را عينك زدند و به اسم آيت الله توي خيابانها مي گردانند و من به آن آقا عرض كردم كه اين ديگر مخالفت با شخص و اگر مانده بود سيلي را بر اسلام مي زد. اينها]سقوط مصدق [ نيست اين سيلي خواهد خورد و طولي نكشيد كه سيلي را خورد ]كاشاني [ تفاله هاي آن جمعيت هستند كه حالا قصاص را حكم ضروري اسلام را غيرانساني مي خوانند.» 4
ما اسلام را مي خواهيم. اسلام كه آمد نفت هم مال خودمان مي شود مقصد ما اسلام است. مقصد ما نفت نيست تا اگر يك نفر نفت را ملي كرده اسلام را كنار بگذاريم براي او سينه بزنيم.» 7
يكي از مهمترين عوامل شكست مصدق تمسك او به اين شعارها و انگيزه هاي بي ريشه و جدا از باورهاي مردم بود «ما در طول تاريخ ديده ايم آنهايي هم كه خودمان يادمان هست مثل قضيه نفت چون اسلامي نبوده ملي تنها بود به اسلام كار نداشتند از اين جهت نتوانسته كاري انجام بدهند كارهاي نصفه كاره اي هم كه انجام داده اند بعدش از دستشان گرفته شد و رفت كنار» 8
موضوعاتی چون بیقیدی نسبت به مصادیق مختلف احکام، کشف حجاب اختیاری از خانواده، سرقت متکای پر از اسکناس از زیر سر مظفرالدین شاه و … در کتب و اسناد مختلف ذکر شده است و عکس بوسیدن دست ثریای بیست ساله توسط وی از مشهورترین عکسهای مصدق به شمار میرود.
عدم تقید مصدق به اسلام موجب ضرباتی به اسلام شد.که امام خمینی (ره) از آن به عنوان سیلی یاد میکنند: «ما چقدر سیلی از این ملیت خوردیم، من نمیخواهم بگویم که در زمان ملیت، در زمان آن کسی که این همه از آن تعریف میکنند چه سیلی به ما زد آن آدم.»
مقام معظم رهبري فرمودند:
«در مورد حادثه سي ام تير بايد عرض كنم كه اين حادثه مورد يك تحريف بزرگ تاريخي قرار گرفته است. روزي كه در حقيقت بايد روز كاشاني اسم پيدا مي كرد و روز فقاهت اسلام و حضور مظهريت دين و عواطف دين در صحنه مبارزات سياسي... ماجراي نهضت ملي ايران را كه تقريبا از سال 1329 و از ماجراي خلع يد شروع شد بايد تقريبا وابسته به مرحوم آيت الله كاشاني دانست. اين يك حقيقتي است در باب نهضت ملي در سالهاي 29 و 30 و 31 كه نهضت ملي كه منتهي به حكومت مصدق شد و دو يا سه سال يك فصل جديد و بسيار مهم دارد كشور ما در جامعه ما به وجود آورد اين نهضت يك نهضت ماهيتا ديني و اسلامي بود. اين يك نكته است كه متاسفانه در همه تحليلهايي كه از نهضت ملي مي شود مسكوت ماند و نخواستند از او اسم به ميان بياورند.» 9
پشت كردن مصدق به آيت الله كاشاني
مقام معظم رهبري فرمايند:
«آن نكته اي كه فوق العاده اهميت دارد اين نكته است كه بعد از آن مجددا دولت مصدق روي كار آمد اولين عكس العملي كه نشان داده شد بي اعتنائي به مرحوم آيت الله كاشاني است. مصدق ديد مردم آمدند توي خيابان ها و شعار دادند و يا مرگ يا مصدق گفتند و يك عده اي كشته شدند مطلب بر او مشتبه شد خيال كرد اين مردم از او حمايت مي كنند نفهميد كه مردم از دين و از احساسات دينيشان دارند حمايت مي كنند. آن روزي كه به اسلام پشت كردند آن روزي كه خودشان را از اسلام و از قرآن و از احكام اسلامي و از فقاهت اسلامي جدا كردند مردم به آنان آن چنان پشت كردند كه درتاريخ به عنوان يك درس تاريخي باقي ماند.» 10
مصدق وهمکاری با بهائیان
«برمبنای گزارش بهائیان امریکا، «ملاقات رسمی نخست وزیر ایران محمد مصدق در فضایی بسیار دوستانه بابهائیان انجام گرفته است. ومصدق به بهائیان قول کمک وهمکاری می دهد.
اهداف پشت پرده احیاء مجدد مصدق
یک سؤال مهم که اهداف پشت پرده طراحان مجدد مصدق را برملا میکند این است که اگر مصدق بر ضد بیگانگان بود و اگر اینان نیز با سلطه بیگانه مخالفاند چطور است که امروز کسانی مصدق را مطرح میکنند که مذاکره و رابطه با آمریکا را هم تبلیغ میکنند اگر این دو ضد هم هستند چطور با یکدیگر جمع شدهاند مگر بنا بر شواهد قطعی و تاریخی دلارهای آمریکا و عوامل اطلاعاتی آن کشور هم با انگلستان در سقوط و سرنگونی مصدق موثر و کارساز نبودند پس چطور هواداران مصدق در آغوش آمریکا به طرح مجدد او میپردازند.
.jpg)

نظرات شما عزیزان: